برضد ایران تصویر تلگرام تصویری اینستاگرام

برضد: ایران تصویر تلگرام تصویری اینستاگرام مراسم افطاری اخبار فرهنگی و هنری

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری جیرانی نقشم را خفه کرد

فریدون جیرانی کارگردان کهنه‌کار سینماست که این روزها تریلر جنایی به نام «خفه‌گی» را بر پرده سینماها دارد. در این فیلم پولاد کیمیایی نقش منصور (برادر نوید محمدزا

جیرانی نقشم را خفه کرد

جیرانی نقشم را خفه کرد

عبارات مهم : سینما

فریدون جیرانی کارگردان کهنه کار سینماست که این روزها تریلر جنایی به نام «خفه گی» را بر پرده سینماها دارد. در این فیلم پولاد کیمیایی نقش منصور (برادر نوید محمدزاده) که نقشی کاملا فرعی است را برعهده دارد که اتفاقا در همان نقش کوتاه هم به خوبی توانسته از بعد آن برآید.

پولاد کیمیایی، پسر مسعود کیمیایی را از سال ها پیش با فیلم «سرب» می شناسیم. کودکی که بعدا با بازی در فیلم هایی چون «سلطان»، «تجارت»، «اعتراض»، «شمعی در باد»، «حکم» و… ثابت کرد که هنر را از پدرش به ارث برده. به بهانه اکران عمومی فیلم «خفه گی» با پولاد کیمیایی که ظاهرا دل پردردی هم از این فیلم و سینما دارد به گفت وگو پرداخته ایم که در ادامه می خوانید:

جیرانی نقشم را خفه کرد

نقش ام با آنچه می بینید متفاوت بود!

من سال ها پیش با آقای فریدون جیرانی سریال «مرگ تدریجی یک رویا» را کار کرده بودم که خاطره خوبی را برایم به جا گذاشت. در آن سریال تیپی (آراس) را بازی می کردم که خیلی دوستش داشتم. در طول این سال ها هم قرار بود ایشان جهت صداوسیما سریالی در برهه زمانی اوایل انقلاب بسازند که در نهایت انجام نشد یا بعد از آن هم جهت فیلم طنزی به من پیشنهاد بازی دادند که آن هم به قول معروف قسمت من نبود تا این که رسید به «خفه گی». در «خفه گی» از ابتدای کار آقای نوید محمدزاده حضور نداشتند و به جای ایشان پسری (به نام پاشا) که سال ها بود می خواست با آقای جیرانی کار کند و در واقع جهت نخستین بار بود که جلوی دوربین می رفت قرار بود نقش مسعود را بازی کند.

پاشا که از دوستانم بود، به من زنگ زد و گفت که آیا تو می آیی نقش برادر من را در این فیلم بازی کنی که به این بهانه به من هم کمکی در بازی کنی؟ من به او گفتم که من نقش مکمل خیلی کم کار می کنم و اگر هم این کار را انجام دهم در صورتی که آن نقش مکمل تاثیرگذار باشد آن را می پذیرم. در ادامه پاشا با آقای جیرانی صحبت کرد و سناریوی «خفه گی» را جهت من فرستادند. من سناریو را خواندم و آنچه که من آن روز از نقش منصور خواندم نقش موثری بود که با آنچه شما امروز در سینما می بینید خیلی متفاوت است.

فریدون جیرانی کارگردان کهنه‌کار سینماست که این روزها تریلر جنایی به نام «خفه‌گی» را بر پرده سینماها دارد. در این فیلم پولاد کیمیایی نقش منصور (برادر نوید محمدزا

قصه با من تمام می شد

من هیچ وقت نمی خواستم مسائلی را بازگو کنم، ولی الان واقعا به نظرم گفتن بعضی حرف ها مهم هست. نقش منصور در فیلمنامه ابتدایی «خفه گی» به این شکل که امروز شما در پرده سینما می بینید نبود. داستان از این قرار بود که ما در فینال داستان متوجه می شویم که منصور (با بازی خودم) با زن برادرش مسعود (نوید محمدزاده) رابطه ای احساسی داشته و زمانی که می خواهند جسد نسیم (با بازی پردیس احمدیه) را ببرند و در بیابان دفنش کنند، بین دو برادر دعوا می شود و منصور به برادرش می گوید که تو فقط دنبال پول او بودی، به نفع تو شد که او از دنیا رفت و… . در این بین اینها از ماشین پیاده و وسط بیابان با هم گلاویز می شوند و منصور در حین کتک زدن مسعود به او می گوید که من او را دوست داشتم، تو هیچ وقت علاقه ما را نفهمیدی و… .در واقع ما اینجا اعترافات منصور را می شنویم. در همین زد و خورد مسعود آسیب می بیند و منصور او را به بیمارستان می رساند، ولی او می میرد. همین باعث می شود منصور برود سراغ صحرا (با بازی الناز شاکردوست) که مسبب این اتفاقات بوده و او را در آسانسور گیر می اندازد و می کشد. در واقع قصه با منصور تمام می شود.

جوابم اعتمادم به جیرانی!

من قرارداد «خفه گی» را امضا کردم و سر فیلمبرداری رفتم. پاشا که قرار بود نقش مسعود را بازی کند در عرض 48 ساعت به علت خستگی ناشی از سکانس ـ پلان های سخت (تاکید می کنم که این نخستین تجربه بازی اش بود) تعویض شد و به جای او نوید محمدزاده سرکار آمد. من اینجا با آقای جیرانی تماس گرفتم و گفتم الان که آقای نوید محمدزاده آمدند قصه ما عوض کردن می کند؟ و ایشان به من گفتند نه همه چی سر جایش است فقط در آخر فیلم به جای این که تو صحرا را بکشی، نوید محمدزاده این کار را می کند! به او گفتم بعد هنگامی که نوید اینکار را می کند یعنی خودش هم بر اثر زد و خورد با مسعود نمی میرد و این من نیستم که او را می کشم! آقای جیرانی گفتند نه مسعود برادرش را هم نمی کشد! به آقای جیرانی گفتم بعد اجازه بدهید من از خدمت شما مرخص شوم، به این خاطر که خود نقش چیزی جهت من ندارد و هر چه جهت من بود فینال نقش بود و این که در این جامعه امروزی هم برادرکشی جهت یک زن را می بینیم.

جیرانی نقشم را خفه کرد

اینجا بود که آقای جیرانی به من گفتند «تو به من اعتماد کن، من می خواهم یک تقابل درست بین شما (دو برادر) داشته باشم، من این نقش را درست می کنم، آن اتفاقی که تو دنبالش هستی می افتد، اگر من را قبول داری به من اعتماد کن»! و من اعتماد کردم و در این فیلم بازی کردم تا رسید به روزهای نهایی فیلمبرداری که نزدیک به جشنواره سال گذشته بود.

ما داشتیم فینال «خفه گی» را می گرفتیم که آقای محمدزاده متن را به من دادند و دیدم هیچی از نقش من در آن نیست! به آقای محمدزاده گفتم چی شده؟ و ایشان گفتند من با آقای جیرانی صحبت کردم، اینجا ما چیزی نگوییم بهتر است! و در این سکانس ما به صدای پیغام نسیم به مسعود (که می گوید منصور به من نظر داشت و…) گوش می دهیم و مثل دو بیمار به هم نگاه می کنیم که ظاهرا این سکانس هم در نسخه نهایی از بین بردن شده! من جهت سکانس نهایی این نقش بود که با این فیلم قرارداد بستم و آقای محمدزاده به من گفت با صحبتی که با آقای جیرانی داشتم، قرار بر این شده است که این سکانس در سکوت برگزار شود (که آن هم نشد البته!) و هنگامی که خودم با آقای جیرانی صحبت کردم، دیدم ایشان جوابگو نیست! من در اینجا دو راه داشتم یا باید خارج از عرف اخلاقی عمل می کردم که به عنوان نمونه قرارداد و فیلمنامه من چیز دیگری بوده و… که اصلا در شأن من و خانواده ام نیست یا نادیده بگیرم.

فریدون جیرانی کارگردان کهنه‌کار سینماست که این روزها تریلر جنایی به نام «خفه‌گی» را بر پرده سینماها دارد. در این فیلم پولاد کیمیایی نقش منصور (برادر نوید محمدزا

شرط و شروط نویدزاده

خوشحالم با وجود این که این اتفاقات در این فیلم جهت من افتاد، ولی هر که فیلم را دیده به من می گوید که چقدر در این فیلم خوب بودی. برخوردی که در این فیلم با من شد خارج از عرف اخلاقی، انسانی و حرفه ای است و من هیچگاه آن را فراموش نمی کنم. من با حرفه ای های این سینما (مرحوم شکیبایی، ارجمند، پرستویی و…) کار کردم و واقعا می توانستم مثل آقای محمدزاده شرط و شروط بگذارم که آخر فیلم باید خودم صحرا را بکشم و… . من به گفته خود آقای جیرانی به ایشان اعتماد کردم و الان دارم می بینم که از اعتماد من سوءاستفاده شده.

جیرانی نقشم را خفه کرد

سوءاستفاده از اسمم

واقعا نمی دانم اسم چنین حرکاتی را چه بگذارم! من طبق فیلمنامه قرارداد بستم. قرار نیست که از اسم من سوءاستفاده بشود. من جهت بازی در آن نقش بود که آمدم، نه پولی که واقعیتش اصلا پولی هم نبود! واقعا برایم ناراحت کننده است که امروز حتی جهت اکران های شخصی هم به من نه زنگ می زنند، نه دعوت می کنند و… .

سینمایی بدون قهرمان

سینمای امروز متاسفانه سینمای خوبی نیست و سینمایی است که نتوانسته یا خیلی کم توانسته یک کارگردان یا یک بازیگر واقعی را به سینمای دنیا معرفی کند. در سینمای ما اخلاق، بزرگ تری، احترام، صمیمیت و… کمرنگ شده است و باندبازی و روابطی که اصلا مال این سینما نیست در آن پررنگ شده.

سینما شده است رابطه و دیگر نگاه حرفه ای از بین رفته. یک جور بده بستانی در سینما مرسوم شده است که به خودی خود بد نیست، ولی هنگامی که داخل این بده بستان پر می شود از خیانت، بی رفاقتی و… لطمه زشت هست. سینمای ما دیگر حرفی جهت گفتن ندارد. چون ژانر در آن مرده. ما سینمای حادثه، سینمای وحشت و… نداریم. ما فقط یکسری ملودرام تکراری داریم که البته شرایط مختلفی باعث پدید آمدن آن شده. اصل سینما فراموش شده است و دیگر کسی خلاقیت به خرج نمی دهد. کجا هستند قهرمان های سینمایی ما؟ خیلی ها تلاش کردند که سینمای ما قهرمان نداشته باشد که به نظر من موفق شدند و سینمای ما شده است روزمرگی. هنگامی که در سینما قهرمان وجود نداشته باشد سینما خنثی می شود.

به حرمت موی سپید جیرانی!

آقای جیرانی کارگردانی است که خودش را صاحب سبک می داند و حتی در نشست فیلم «قاتل اهلی» (به کارگردانی پدرم) در جشنواره فیلم فجر هم به سالن آمدند و با این که فکر نمی کنم یک فیلمی با مناسبات دیگری به کسی ارتباط داشته باشد، راجع به نقش من و کار پدرم اظهارنظر کردند و من به حرمت موی سپید و همکاری که در گذشته با ایشان داشتم صحبتی نکردم. مگر غیر از این بوده که من به گزینش خود ایشان آمدم که حالا اینکار را با من می کنند! حتی پاشا هم که قرار بود به جای نقش اول این فیلم بازی کند هنگامی که آقای جیرانی از اول می دانست که بازی اولش است باید کمک اش می کرد که از بعد نقش برآید، نه این که او را یکدفعه کنار می گذاشت و او را سرخورده می کرد.

کام شیرین با «معکوس»

امسال سال خوبی به لحاظ کاری جهت من نبود. هم به علت «خفه گی» و هم به علت اتفاقاتی که جهت «قاتل اهلی» و «گشت ارشاد» افتاد. نمی دانم از بدشانسی من بود یا سینما قواعدی پیدا کرده که ما خودمان باید شکل اش را عوض کنیم. الان چیزی که من را تسکین می دهد همین ساخت فیلم بلندم «معکوس» است که دغدغه چندین ساله ام هست. دوست خوبم آقای خوشنام روی این فیلم سرمایه گذاری کردند و خوشبختانه توانستیم پروانه ساخت مان را بگیریم. فکر می کنیم حدود 15ـ16 آبان تا نهایتا آخرهای آبان بتوانیم فیلم مان را کلید بزنیم. من تمام دلخوشی و انرژی ام را جهت این فیلم گذاشتم و امیدوارم امسال بعد از این اتفاقاتی که برایم افتاده با «معکوس» کامم شیرین شود.

خلاصه داستان

«خفه گی» به کارگردانی فریدون جیرانی فیلم سرپایی است که با وجود سیاه و سفید بودن مخاطب را خسته نمی کند. در این فیلم صحرا مشرقی (با بازی الناز شاکردوست) پرستار میانسال و مجردی است که با یکی از بیمارانش به نام نسیم (پردیس احمدیه) دوست می شود تا او بتواند از همسرش مسعود سازگار (نوید محمدزاده) که او را به جایی رسانده که خود را به دیوانگی بزند خلاص شود، ولی در ادامه با مسعود زیاد آشنا می شود و همین آشنایی او را ناخواسته به سمت و سوی دیگری می برد.

واژه های کلیدی: سینما | سینمای | سینمایی | فریدون جیرانی | مسعود کیمیایی | نوید محمدزاده | اخبار فرهنگی و هنری


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار